خاموش شد صدای توبه نه! گوش ما کرست ورنه صدای گرم تو اینک رساتر است خاموش شد صدای تو، نه این توهمی است از مرگ تو کدام صدایی فراتر است؟ خاموشی لهیب تو باورنکردنی است چون شعله های عشق از جنس دیگر است وقتی تب حضور تو احساس می شود این بُهت سرد چیست که در ذهن باور است؟ می جوشد از گلوی تو خون خدای من من مانده ام که چیست که با خون برابر است یک لحظه آفتاب خلق را نگاه کن این سرخی از تلالو خون برادر است طی شد بهار خون و خزان می رسد ز راه این دل هنوز در پی گل های پرپر است شعر از برادر عزیزم، در رثای شهید آوینی