نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

الیور توئیست های دنیای مدرن!

کودکان، کارگران بی جیره و مواجب بالا بالا!

دیر زمانی از نوشته ی چارلز دیکنز نمی گذرد.

الیور ِکوچک و بی پناهی که برای تکه نانی، و البته سود بیشتر اربابان و کارفرمایان خود، به کارهای سخت و طاقت فرسا گماشته میشد، بهت و حیرت خوانندگانش را چنان برانگیخت که اندک اندک امواج و جریاناتی در انگلستان برای تصویب قوانین منع یا کم کردن کار کودکان شکل گرفت.

الیور توئیست در حقیقت روگرفتی از درد و مشقت انسان، در روزهای انقلاب صنعتی ست. درست است که کارکردن برای کودکان ورای توانایی جسمی و سنی آنها، امروز در اذهان (قلوب) عموم پذیرفته نیست؛ اما همین امر برای قالب مردمان ِ غافل آن روزگار چنان عجیب می نمود که یک داستان می توانست چنین گستره ی وسیعی از احساسات یک جامعه را برانگیزد.

معتقدم امروز هم می بایست نسخه های مدرن ِ الیور توئیست نوشته شود. و اینبار در تبلیغات و آگهی های بازرگانی که ناجوانمردانه برای جلب هوس کودک، هوسی که در قالب موارد حتی مطابق نیازهای او هم نیست، به هر روشی متوسل می شوند.

کودکی یک سال و نیمه را می شناسم. دایره ی کلماتی که به زبان می آورد، از 15 کلمه بیرون نیست. که برای هر کودکی عادی ست. اما حیرت آور است که باوجود آنکه تنها یک یا دوبار موفق به دیدن آگهی بازرگانی بالا بالا شده است، یکی از همین 15 کلمه که مدام تکرارش می کند، بالا بالاست!

روز اولی که این آگهی را دیدم، از خود پرسیدم که چرا تولید کنندگان آن چنین نام بی معنایی را برای تولید خود انتخاب کردند. ولی به جوابی نرسیدم.

اما امروز دیگر پاسخ سوالم را می دانم.

برای سود بیشتر!

هر سه حروف این کلمه، (ب الف لام) از جمله حروفی ست که کودکان به سرعت می آموزند. و این برای تولید کننده مساوی ست با سود بیشتر. کودک، حتی اگر یک سال و نیم بیشتر هم نداشته باشد، مدام این کلمه را در خانه برای والدین خود تکرار میکند، و بخصوص اگر فرزند اول هم باشد، والدینش از ذوقی که به آنها دست خواهد داد، و به خاطر اصرار کودک، این بسته را تهیه می کنند.

در اینجا یادگیری و آموزش کودک تنها یک بهانه ست. یک بهانه ی دردآور! همگان تصور می کنند که چه دلسوز است سازنده ی بالا بالا و دیگر ِاینگونه موسسات که به فکر یادگیری کودکان هستند!!!

اما به واقع ، هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که کودک قبل از ورود به مدرسه نوشتن و خواندن را بیاموزد. این را به وقت خود خواهد آموخت.

هفت سال اول زندگی هر فردی، نقش بسزایی در تکامل شخصیت انسان دارند. و زندگی و آینده ی یک فرد را رقم می زنند.

کودک اگر بسیار باهوش است، صحیح آن است که  در این سنین به عوض تعجیل در نابغگی اش،(در تصور والدین) از هوش او برای پروراندن شخصیت، و پرورش و تکامل روحش کمک گرفت.

دروغی بزرگ به نام "رسانه ی ملی ، فرهنگی و انقلابی!"

هر که بر  رسانه ملی  شد بدگمان

حـق نـدارد پا نهــــد در این مکــان

خیزش انقلابی و غیرتمندانه  برنامه  سمت خدا  بر علیه آگهی های بازرگانی ِ  اغواگر و  زیان آور  و  مروج اسراف و تجمل  و تبلیغات آلوده به ربا ی بانکها در صداوسیما، منجر به تعطیلی این برنامه گردید.

رسانه ملی اکنون باید به سه سوال مهم پاسخ بدهد:

1-چرا دینی ترین برنامه ی سیما، به رویکرد اقتصادی رسانه ملی اعتراض دارد؟

2-آیا نقد دلسوزانه ی عالمان بزرگواری چون حجت الاسلام  ماندگاری، عالی، میرباقری،حسینی قمی و فرحزاد در صداوسیمای جمهوری اسلامی باید منجر به تعطیلی پرمخاطب ترین تریبون دینی شود؟

3-مدیران رسانه ملی چه در خود دیده اند که تصور می کنند در مدیریت بزرگترین بنگاه فرهنگی کشور، از عالمان دینی بیشتر می دانند؟

در 3 ماه گذشته و پس از آنکه پیشنهاد انقلابی و دلسوزانه ( درخواست برای حذف یا کاهش آگهی های بازرگانی) را حاج آقای ماندگاری اعلام کردند، همه ی غصه ام این بود که چرا جنبش های انقلابی و حزب الهی همراهی شان نمی کنند.

که با این حرکت نابخردانه ی مدیر مثلا محترم شبکه سوم سیما (در برکناری تهیه کننده سمت خدا، حساسیت مردم برانگیخته شد و) این دغدغه ام نیز محقق گشت. 

به امید روزی که مدیریت سیما از خواب هولناک چندین ساله برخیزد و بنگرد که چگونه  مروج سبک زندگی آمریکایی از رسانه ی تاثیر گذار ملی بوده است.


پی نوشت:

به این جنبش بپیوندید .

کمپین بر ضد ترویج مصرف گرایی از رسانه ملی .

تبلیغات به دو دسته تقسیم می شوند:

تبلیغات ارشادگر -  که دعوت به خدا و هرآنچه در مسیر رسیدن به خداست.

تبلیغات اغواگر - برانگیختن طمع شیطانی ؛ یا هر آنچه که از مکر و حیله ی شیطان است.