نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

خانه ای نه برای سالمندان، که برای بی رگی فرزندان!

9 سال بود که دیگر کسی را نمی شناخت. پیر و فرتوت. اما به شدت بیقرار. یک دم جایی آرام نمی گرفت. روز و شب برایمان نگذاشته بود. حقیقتا روزهایی که مهمان مان بود، روزهای سخت و طاقت فرسایی بود. دل می خواست و صبر ؛ که مادر مرحومم هر دو را داشت.

با وجود بیماری سخت خود، سالها از مادر پیر و بیمار خود مراقبت کرد. در وصف آنروزها، فقط می توانم بگویم که اگر 4 بچه ی به شدت شلوغ و نا آرام را نگهداری می کردی؛ بسی آسانتر بود تا مراقبت از او!

رئیس جمهور محترم، جناب آقای روحانی در روز شهادت بانوی دوعالم، صدیقه ی طاهره (سلام الله علیها) به دیدار تعدادی بندگان مظلوم خدا در یک مرکز نگهداری سالمندان واقع در بالای شهر تهران(!!!!) رفتند. و در انتهای این دیدار، ابراز امیدواری کردند که امکانات بیشتری در اختیار این مراکز قرار گیرد.

صادقانه می گویم!

آقای رئیس، این حرکت تان دلم را به درد آورد.

قول ِ افزایش امکانات خانه های نگهداری سالمندان، با کدام اصل دین شما تطابق دارد؟

خانه ی سالمندان، با آسایشگاه معلولین و  جانبازان، فرق دارد.

اینجا یک عده هستند که از زیر بار مسئولیت انسانی خود شانه خالی می کنند.

بهتر بود آقای رئیس، به جای قول مساعدت به این مراکز، آدرس فرزندان بی رگ چندی تن از همین پدر و مادر های مظلوم را از مرکز گرفته و به ملاقات آنان می رفت. و از ایشان می پرسید که به چه دلیل ، و بر طبق کدام اصل انسانی و عرفی و اخلاقی و شرعی و دینی،  ولی نعمت خود، و تاج سر خود را به کنج تنهایی و بی کسی فرستاده اند!

یا آنکه به عوض این بازدید، به دیدار آن دختر و یا پسری می رفتید که سالیان سال بار نگهداری مادر و پدر بیمار خود را در سخت ترین شرایط به دوش گرفتند و خم به ابرو نیاوردند. و الحمدلله که در این دیار، کم نیستند از این بچه ها!

آیا این قول شما، و نوع حرکت شما، گامی در جهت ترغیب مردم برای فرستادن پدرها و مادران خود به این مراکز نمی باشد؟!

چقدر این روزها دارد کم کم از این کلمه ی تدبیر ، بدم می آید...

تدبیر!

این پست تقدیم به عروس و دامادی که تدبیر شان بسیار نیکوتر از تدبیر رئیس جمهوری محترم و مشاورانشان بود.
وقتی که هزینه ی 40 میلیونی عروسی شان را برای آزاد سازی 40 زندانی هدیه کردند؛ همین پیش پای شما، ماه رمضان سال قبل.

و این یعنی هستند در همسایگی مان کسانی که تنها به خاطر 1 میلیون تومان، و حتی کمتر، به زندان میفتند و قادر به پرداختش نیستند.

با 50 میلیون خط تلفن همراه در ایران،

اگر هزینه ی پیامک تبریک رئیس جمهور را 500 میلیون تومان برآورد کنیم، به عوض این کار بیهوده که به تعدادی اصلا نرسید و به تعدادی هم چند تا چندتا رسید،
 میشد 500 زندانی و خانواده هایشان را شب عیدی از بحران زندان و بدهی خلاص کرد.

پی نوشت:

عروس و داماد اصفهانی 40 زندانی را به آغوش خانواده فرستادند

عاشق این خط شکنی ها هستم