نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

یک جشنواره ی انقلابی

در پست قبلی گفتم که بدلیل آنکه تصور میکردم اعضای شورای جشنواره فیلم عمار سعی در جدا دانستن خود (و قشر حزب اللهی) از دیگر اقشار جامعه و از جمله دیگر فیلمسازان دارند، از برقراری ارتباط با آن اجتناب میکردم.

با خود میگفتم، برای چه اینها دارند بین خودشان و دیگر خط می کشند. خب همین فیلم ها را در جشنواره ی فجر و یا دیگر جشنواره ها عرضه نمایند. و اگرفیلم هایشان از لحاظ فنی و ساختاری ضعیف هستند و قابل رقابت با دیگر فیلم های این جشنواره های نیستند، خب سطح کیفی فیلم ها را بالا ببرند به جای آنکه خود را از دیگران جدا کنند.

در همین مربوطه، پاسخ آقای طالب زاده به همین سوال در برنامه ی 7 دی ماه سال 91، شنیدنی ست.

ایشان گفتند:

جشنواره فیلم عمار، برای تعدادی فیلم ترتیب دیده شد که امکان پخش در هیچ کجا را نداشتند. یا در آن زمان بدلیل محتوای سیاسی شان، و یا هم بدلیل فرم فیلم ها، و البته برخورد های سلیقه ای.

ایشان گفتند که اگر در جشنواره های دیگر، به موضوعات قابل توجهی چون جنگ نرم، فتنه 88 ، بیداری اسلامی، تاریخ انقلاب اسلامی، پرداخته بودند، ما دیگر هیچ نیازی به تاسیس این جشنواره نمی دیدیم.

اما چون پس از گذشت اینهمه وقت از آغاز این رویدادهای مهم، در هیچ یک از جشنواره ها جایی برای این موضوعات در نظر گرفته نشد، ما نیاز به جشنواره ی عمار را احساس کردیم.

پاسخشان برایم قابل توجه بود.

بله، حق با ایشان است.

چقدر در جشنواره های دیگر به این موضوعات پرداخته شده؟

حتی در جشنواره ای که با نام انقلاب اسلامی، و در ایام دهه فجر نیز برگزار می شود، برای هیچیک از این مسائل حائز اهمیت انقلاب اسلامی جایی وجود ندارد.

و با تحقیق بیشتر و شنیدن صحبتهای دلسوزان فیلمسازی انقلاب اسلامی، دریافتم که این اشکال بیشتر از آنکه  به دوستان انقلابی و حزب اللهی ما وارد باشد، به مسئولان وزارت ارشاد و حتی سازمان صدا و سیما وارد است.

از آنجا که در سیاستگذاری هایشان، تلاش لازم برای ارتقاء کیفیت فیلم های انقلابی انجام نمی شود. حتی گاهی اوقات ساخت اینگونه فیلم ها به کسانی سپرده می شود که هیچ غرابتی با حوادث انقلاب اسلامی در تاریخ ایران ندارند. و به همین دلیل مشاهده می کنیم که بعضا فیلم هایی کاملا متفاوت با حوادث این دوره از تاریخ، و به نام انقلابی بودن تولید می شود. آنهم با هزینه های گزاف.

و یا اینکه در راستای ایجاد فرصت و انگیزه به فیلمسازان جوان برای ساخت فیلم هایی اختصاصا برای انقلاب اسلامی نیز حرکت قابل توجهی مشاهده نمی شود.

یک مثالی را آقای وحید جلیلی زیاد بیان میکند. بد نیست اینجا اشاره ای کنم.

30 و چند سال است که از ترور رئیس جمهور این کشور می گذرد؛ اما حتی یک فیلم قابل توجه در این باره ساخته نشده. در حالیکه اگر این حادثه در آمریکا افتاده بود، تا به امروز در آمریکا چند ده فیلم در این باره ساخته شده بود.کما اینکه ساخته شده.

حرف در این باره زیاد است.

مطالب مرتبط :

یک جشنواره واقعا مردمی

عمار گونه

یک جشنواره ی واقعا مردمی

بی شک یکی از پدیده های چند سال اخیر در ایران، جشنواره ی فیلم عمار است.

روزهای اولی که نام این جشنواره را از دبیر جوانش شنیدم، زبان به شماتت باز کردم  از اینکه یک تعداد از دوستان حزب اللهی مان همیشه سعی دارند خودشان را از دیگر اقشار جامعه جدا بدانند، گله کردم.

و اتفاقا همین نگاه یکطرفه ام سبب شد تا نتوانم بدرستی روند  جشنواره و ماجراهای پیرامون آنرا از شروع تا به امروز پی گیری کنم.

و خودم را از سیر و سفر در این بزم های مردمی محروم نمایم!

تا همین چند ماه قبل که کاملا به طور اتفاقی یک کلیپ از اکران های مردمی جشنواره بدستم رسید.

وقتی کلیپ را مشاهده کردم، تدایی خاطرات دوران نوجوانی ام در مسجد محل مان شد.

یادش بخیر... دوران قشنگی بود. با آنکه سنی نداشتم، اما همین تعامل پر رنگ بین بچه ها و خانواده های محل با همین مسجد، محال ممکن است از یادم برود.

تعدادمان زیاد بود. اما با این حال، همگی قبل از اذان در مسجد حاضر میشدیم و تا حتی یک ساعت پس از پایان نماز در مسجد حضور داشتیم و انواع و اقسام گردهمایی ها و بحث ها شیرین و ماندگاری بود که دورهم با بچه ها تشکیل می دادیم.

به خوبی بیادم هست که یکبار تصمیم گرفتیم تمام فرش ها و موکت های مسجد را بیاوریم در کوچه ی خودمان و با همراهی تمام همسایگان آنهارا بشوئیم.

آندسته از بچه های مسجد هم که ساکن کوچه ی ما نبودند، آمدند برای کمک.

فرش شویی همگانی تا پاسی از شب ادامه داشت.

تمام همسایه ها با نهایت اشتیاق و شادمانی در این امر همراهی می کردند. از درب هر خانه یک شیلگ آب بود که بیرون زده بود و اعضای آن خانه در روی آسفالت کوچه مشغول شستن فرش یا موکتی بودند.

بچه های مسجد هم که پخش شده بودند جلوی درب هر خانه و مشغول کمک به همسایه ها!

میتوانستند فرش ها را ببرد قالیشویی؛ و اینهمه زحمت به دیگران ندهند.

اما،

نمی دانم این ایده ی چه کسی بود که فرش هارا به کوچه ی ما بیاورند. فقط میدانم ایده ی بسیار نابی بود. همسایه هایی که شاید خودشان مسجدی نبودند، اما همگی با اشتیاق آمدند برای کمک.

یک حرکت اجتماعی جانانه و پر از شادی و  نشاط، حول محور مسجد!

نمی دانم بعدها چه شد، فقط میدانم که دیگر آن اتفاقات شیرین تکرار نشد...

امروز بدرستی می فهمم که مسجدی که نتواند اجتماعات محلی را پیرامون خود گردآوری نماید، رسالت خود را بدرستی انجام نداده است.

همین اجتماعات محلی تاثیرات بسیار شگرفی در روحیه ی انقلابی و اسلامی ساکنین اطراف مسجد دارند.

نمی دانم چه شد که به یکباره دیگر خبری از اینگونه اتفاقات دلچسب مسجدی در مساجد نیست.


بگذریم!

دیدن اکران های مردمی جشنواره ی مردمی فیلم عمار، یک شروع بسیار خوب برای شکل گیری همان تشکل های مردمی در مساجد است.

مردمی که برای دیدن فیلم های مستند مردمی، از جوانان خودشان، پا به مسجد می گذارند و تا پاسی از شب با هم به تماشای فیلم ها می نشینند و سپس هم در موضوع فیلم با هم به تبادل نظر می پردازند.

این اجتماعاتی که خود به درستی میدانم چه تاثیرات قابل توجهی در بین خانواده ها خواهد گذاشت، حاصل تلاش و کار و ایده ی عده ای از جوانان انقلابی و حزب اللهی است.

همانها که تا مدتها پیش افراطی می پنداشتم شان و همیشه سعی در دور نگاه داشتن خود از آنها داشتم.

امروز می فهمم که چقدر در خصوص شان اشتباه می کردم.


تقدیم به بچه های خوب جشنواره فیلم عمار ؛ و همینطور دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

این متن در پست های بعدی تکمیل خواهد شد

مطالب مرتبط:

یک جشنواره انقلابی

عمارگونه