دلم برایت تنگ شده است، ای مرد!
برای آن نگاه استوارت که اشداء علی الکفار بود و رحماء بینهم!
و لبخندت به روی دشمن نبود و تندگویی و اخم و تخمت ازآن دوستان!
برای آن آرامش طوفانیت!
که مصرف داخلی نمی خواندی گستاخی دشمنت را ؛ و لاجرم غیرت دوستانت را هم بیسوادی!
برای آن قدم های پر صلابتت!
که خاضعانه در پیشگاه همان لبو فروش و راننده تاکسی و با سواد و بی سوادش بودی؛ و قاطعانه روبروی دشمن.
عزت یک تمدن و یک آیین و یک تاریخ را با چندرغاز معامله نکردی.
هم دیپلمات بودی و هم انقلابی!
و نه همچون دیگران، دیپلمات هایی پر مدعا اما حقیر!
راستی بیادت هست؟ تو که بودی، کسی اینجا را با اوکراین اشتباه نمی گرفت!
که آن ضعیفه ی دشمن بیاید بغل گوشمان، همین تهران خودمان؛ و بخورد و زشتکاری کند و بعد هم فحش و تهمت نثارمان کند و برود! دیپلمات پرمدعای حقیر هم لبخند زنان بگوید: هیچ نبود، شلوغش نکنید!
هـــعی...
دلم برایت تنگ شده است، ای مرد!
راستی، کسی چه می داند!
شاید همین بغض و رنج و کاسه ی چه کنم چه کنم گرفتن در دستمان، حاصل بی توجهی به تویی بود که مردانه ایستادی و عزتمان به هیچ نفروختی!
تا 29 اسفند دومین دور مذاکرات گام نهایی هسته ای صورت می گیرد و در عمل صورت بندی کلی توافق در همین دور بسته می شود و بعد از آن تنها دعوا سر جزئیات و جمله بندی ها و.... است
سکوت این هفته ممکن است ده ها سال هزینه ایجاد کند.
اگر جماعتی دلسوز ، مستمر پای کار باشند، تاثیرش را هرچند بسیار اندک، خواهد گذاشت.
از بچه های فضای مجازی دلخورم که دیگر برایشان عادی شده و از آن التهاب روزهای اول اثری نیست
اصلا عادتمان است که یکدفعه گر بگیریم، و بعد یکباره خاموش شویم و هرکدام برویم پی زندگی مان.
از خودم هم دلخورم که حتی در متقاعد کردن امام جمعه ی مان هم عاجز شدم.
برو بچه های دلسوز و انقلابی در فضای مجازی و حتی مساجد و مراکز فرهنگی چند دسته اند!
- یک عده که ماههاست دست همه را از رو بسته اند؛ و تا حرفی میگویی، مهر خاموشی بر زبانت می کوبند و می گویند:
"شما هر حرفی داشتید در انتخابات گفتید. و مردم به کسی رای دادند که میگفت: چرخ سانترفیوژ ها نچرخه. پس ساکت باشید و به نظر اکثریت احترام بگذارید"
- عده ای دیگر ، ناراضی هستند. اما نه حرفی میزنند و نه کاری دارند. معتقدند که تا رهبری خودش پای کار هست، مشکلی پیش نمی آید.
- یک عده دیگر،به شدت ناراضی هستند، اما از بس گفتند و فریاد زدند، نالان و دلخسته شده و ره به بی خیالی بسته اند.
- عده ای دیگر هم هستند که به شدت ناراحتند؛ و هنوز هم پای کار!
تعداد گروه آخر ، هر روز کمتر و کمتر شده و تو چه می دانی چقدر سخت است که هرچه فریاد بزنی، کسی صدای تو را نشنود و نداند راز این بغض گلو بسته را...