نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

برای آقا وحید ِعزیز

سلام علیکم

بلاخره امروز دیدمتان.چقدر مشتاق دیدارتان بودم.

شکل و شمایل امروزتان، نسبت به چندین سال قبل که برای بار اول از یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی دیدمتان، چندان تغییری نکرده بود.

فقط کمی بیشتر از اندک، نحیف و لاغر شده بودید. که البته حق میدهم.

یک ماه پر از کار و تلاش و چالش برای تبلیغات گفتمانی انتخابان را پشت سر گذاشته اید.

 تبلیغات معمولی نباید چندان دشوار باشد.

اما تبلیغات گفتمانی، و اینکه بخواهی تمام رفتارت یک ارائه از گفتمانت باشد، بسی دشوار است. گفتمانی که نه دروغ گویی در آن جایی دارد، و نه اعمال غیر اخلاقانه.

میگفتی: سعید ما، آخرت خود را به دنیای ریاست جمهوری نمی فروشد. شما هم مراقب باشید تا آخرت خود را به دنیای سعید ما نفروشید.

(آقا وحید در کنار آقا سعید-همایش انتخاباتی روز 22 خرداد 92 در ورزشگاه حیدرنیا)

در تب و تاب انتخاباتی، که شور و هیجانات سیاسی در نقطه ی اوج خود قرار دارد، بخواهی صداقت به خرج دهی و فقط از مسیر مستقیم به مقصدت برسی، کاری بسی دشوار است.

حتی بعد از انتخابات هم که تصور می شود کارها کم و یا تمام می شود، و اوضاع به روال عادی خود باز میگردد، اما خودتان امروز گفتید که در طی این سه روز، جلسات زیادی را برگزار کرده اید برای تداوم حرکت گفتمان انقلاب.


(آقا وحید- امروز 27 خرداد 92 در حیاط تالار عمار-جشن حافظان جمهوریت با سخنرانی خود آقای جلیلی)

برنامه ی بسیار خوب امروزتان، هوای تازه ای در درونم دمید.

امروز، کار ما تازه شروع شده است.

مهمترین حلقه ی مفقوده ی ما فرهنگ عمومی است.

فعالیتهای فرهنگی وارد فاز جدیدی خواهد شد.

گفتید: به میزانی که ما همت کنیم و کار و تلاش کنیم، و به جای متهم کردن مردم، اشکالات خود را بیاد آوریم و بررسی کنیم و جبران کنیم، به همان میزان می توانیم به ثبات قدم برسیم و بعد به پیروزی دست پیدا کنیم.

نظام جمهوری اسلامی کوکی نیست که یکبار کوک کنیم تا آخر بخواند.

باید سعی کنیم تا آرمانهای انقلاب اسلامی را وارد سبک زندگی مردم کنیم.

ما باید بتوانیم تک تک مردم (این قاعده ی نظام جمهوریت) را از گفتمان انقلاب اسلامی اقناع کنیم.

و همچنین بیان کردید: انتخابات ۲۴ خرداد بسیار با انتخابات ۲ خرداد تفاوت داشت؛ در این انتخابات بچه‌ حزب‌اللهی‌ها بصیرتر و فعال‌تر برخورد کردند و این جلسات نشان می‌دهد که ما فعالیت‌های زیادی در این ۴ سال خواهیم داشت و اینطور نیست که بچه حزب اللهی‌ها دست و دلشان به کار نرود.

این جمله ی تان برایم بسیار جالب تر بود:

اینکه گفتید: جمهوری یعنی فعال کردن گردونه ی تواصی!

تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر...


چه متواضعانه پاسخ سوالات تکراری یکایک بچه ها را میگفتید. من هم حتی دیگر کلافه شده بودم. اما شما نه!

می دانید آقا وحید؟

مدتهاست که اینقدر غرق در تفکرات شما شده ام که حتی بعضی شبها در خواب هم می بینم که دارم با شما مباحثه میکنم!

دلم میخواهد آنقدر در وجود شما و تفکرات شما کنکاش کنم تا آن عمق نگاه و فکرتان ذره ذره برایم روشن شود.

امروز حسرت می خورم. حسرت اینکه چرا اینقدر دیر شناختمتان.

براستی که چقدر به وجود شما نیاز داشته و دارم.

شما همان گمشده ی من از پس سالیان سال سردرگمی و بلاتکلیفی هستید.

آقا وحید عزیز!

دلم میخواهد تا می توانم از وجودتان بهره ببرم.

مرا به شاگردی می پذیرید؟


پی نوشت:

چهار سال آینده؛ دوره طلایی برای آرمانگراها/ جمهوری یعنی به جای مردم، خودت را متهم کن!

صوت: سخنرانی وحید جلیلی در جشن حافظان جمهوریت دینی


نظرات 5 + ارسال نظر
فاطمه 28 خرداد 1392 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام ، اینو خیلی جدی بهت می گیم خیلی خوب می نویسی حتما ادامه بده ،
به این وبلاگ سر بزن شاید بهت کمک کنه
http://asemoon61.blogfa.com/

شما که تایید کنی دیگه تمومه :)
خیلی ممنونم که لطف کردی و اومدی.
زنده باشی خواهر خوبم

سید حسین 29 خرداد 1392 ساعت 11:15 ق.ظ http://ghalamesheida.blogsky.com

فقط مشهد امام رضا :دی

[ بدون نام ] 29 خرداد 1392 ساعت 10:19 ب.ظ

خدا رو شکر که خطر “انحراف” از سرمان گذشت! // تحلیلی از چرایی نتایج

یه غریب 31 خرداد 1392 ساعت 10:36 ق.ظ http://gharibaneha12.mihanblog.com

این روز ها اگر از حق بگویی در حاشیه ای

سلام برتو که از حق گفتن را ترجیح دادی بر بردن!



عالی بود

عبیدک بفنائک 22 تیر 1392 ساعت 11:32 ب.ظ http://vahedi129.blogfa.com

159
سخنرانی های ایشان همیشه برای من مفید بوده است
در یک سخنرانی در باره شهید رجب بیگی فرمودند که در اوایل انقلاب ایشان یک تنه موتور انقلاب را چرخوندند. و برای من خیلیییییی جالب بود
گذشت...
در یکی از دیدارها با خانواده شیدی همین مدل را دیدم و بعدا نیز تکرار شد
دوستاشتم به آقا وحید بگم شهید رجب بیگی ها خیلی هستند
منتها در گمنامی...
نکته!!
آقا مجید بذرافکن که ایشون همه یکی از ذخایر ما هستند می گفتند موتور یک بار باید هندل بخوره روشن بشه نه صدتا
بیشتر که بزنی خفه می کنه
درستم میگه
ما نباید گیر کنیم
خط رو بگیر و برو

شهید رجب بیگی، دنیای عجیبی داره!
خیلی دلم میخواد توی دنیای ایشون در همین عمر کوتاهش کنکاش کنم!
هم دلم میخواد؛ و هم اینکه خواه نا خواه یک کششی از جانب ایشون حس میکنم.
به نظرم چیزیکه الان ما به شدت بهش نیاز داریم، امثال رجب بیگی هاست!
البته، همه ی شهدا تاج سر ما هستند، اما شرایطی که شهید رجب بیگی درش قرار داشت، بسیار شبیه شرایط امروزی و نیاز امروز ماست.

خیلی ممنونم از توجه تون.
درباره ی نکته ای هم که فرمودین، بله کاملا حق با شماست.انشاالله که سعی بشه لحاظ بشه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد