نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

نیلوفر آبی

من بنده ی آن خیــــالم که حــــق، آنجا باشد / بیــــزارم از آن واقعیت، که حــــق آنجا نباشد. من، انقلابی ام!

آلزایمر!

برای کسی چه اهمیتی دارد!

مرگ مال دیگران است. به ما چه اصلا!

« در سده 17 میلادی، مردی جاه طلب از اسپانیا گسیل شد تا معادن طلای آمریکای جنوبی را برای دولت فخیمه اسپانیا استخراج کند. این مناطق (یعنی جنوب آمریکای شمالی ، به اضافه ی پرو و بولیوی و...) تحت استحمار اسپانیا بود. بر اساس قوانین اسپانیایی ها، همه ی مردهای قبیله ی اینکاها مجبور می شدند در این معادن کار کنند. و در قبال کار خود تنها غذای روزانه را دریافت می کردند. کار در این معادن آنقدر دشوار بود که از هر هشت کارگر اینکایی، تنها یک نفر زنده می ماند.... »

نایل فرگوسن میگوید و به سادگی نوشیدن یک لیوان آب  از کنارش عبور می کند. (نایل فرگوسن-ترقی پول-فصل دوم)


قبایل اینکاها و مایاها ساکنان پیشین قاره آمریکا هزاران سال، آقایی می کردند برای خودشان.

تا کی؟

تا همین نزدیکی ها. پیش از هوس ملکه بریتانیا . 

آخر بریتانیا اینور نقشه بود و هندوستان آنور نقشه جهان. سخت بود برای مردان خوشگل ِ موبور ِ خوش تیپ و ترتمیز و بافرهنگ انگلستان که برای غارت معادن هند، اینهمه راه بروند تا آنور دنیا. خسته میشدند خب طفلکی ها!

در جستن راهی نزدیک تر به هندوستان خیلی اتفاقی خوردند به یک جای دیگر. اسمش را آن زمان نمی دانستند چه بود. اما هرچه بود، طعمه ی خوبی بود برای دسته ی گرگ ها در زمستان!

اینکاها اول کشف شدند وبعد ضبط شدند و بعد هم... تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل!

موبورهای خوش تیپ انگلیسی، با موسیاه های خوش تیپ اسپانیایی و پرتقالی سرازیر شدند به هـنــد ِ تازه کشف شده!

مگر میشد چشم پوشید. یک عالمه زمین بود آنجا ! به اضافه ی کلی آدم بی فرهنگ ِ سرخ ِ زشترو که حتما برده های خوبی از آب در می آمدند...

به ما چه اصلا...

می خواستند کریستف کلمب کشف شان نمی کرد. اصلا می خواستند گــَم نمی شدند روی نقشه دنیا.

***

نفس هایم در سینه حبس می شود، وقتی برای یک لحظه!

 فقط برای یک لحظه پدر و برادر و همسر و پسر خودت را به جای آن اینکاهای کارگر معدن تصور کن که در سرزمین آبا و اجدادی خود، کارگر ِ خوش تیپ های تازه وارد شده بودند.

از هر 8 نفر، فقط یکی!

به ما چه اصلا!

به ما ربطی ندارد ها! مرگ مال همسایه است نه ما.

پی نوشت:

_ یادم هست پیرجماران میگفت آمریکا تروریسم بالذات است. میمردند تاریخ نویسان ما اگر فقط همین یک جمله را در مدرسه حالیـِـمان میکردند؟!

همه آلزایمر گرفتند ؛ همه!

_ نایل فرگوسن، متخصص تاریخ اقتصاد، و استراتژیست جمهوری خواه ِ ضدایرانی  ایالات متحده است.

واژه شناسی "جنگ"

ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم.
ما درجنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم.

ما در جنگ، ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم و به مردم جهان و خصوصا مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال می توان مبارزه کرد.

صحیفه امام خمینی (نور) ؛ جلد 21

نمی دانم ایا تا بحال این حالت برایتان پیش آمده که شنیدن این جملات از امام راحل، حسی چون احساس عقب نشینی به خودتان و یا به کسان دیگری که به عمق مفهوم جنگ در اسلام پی نبرده است، برخورده اید، یا خیر.

و یا شاید با دیدن این تصویر اینطور به ذهنتان برسد که آیا ما جنگ و خشونت طلبی رابه جهان صادر کردیم. و چرا امام عزیز، از این کلمات استفاده کرده اند.


 باید گفت که این اشکال به سخنان امام باز نمی گردد. بلکه این تناقض، ناشی از اشتباه ما در بکاربردن واژه های "جنگ" ویا "صلح" است .

زمانی که این کلمات را از عربی به فارسی آوردیم، ارائه ی مفهومشان به خوبی ادا نشد.

واژه ی "جنگ" مترادف با واژه پر مفهوم "حرب" نیست. زیرا کلمه حرب، مفهوم "نبرد در همه ی مواقعی که جنگیدن در آن تنها راه برای اسلام است" معنا می دهد. و در واقع جنگ با دشمنان خدا در وقتی که فقط جنگیدن کأرساز است.

اما کلمه "جنگ" که در فارسی بکار می بریم، به معنای "جنگ با هرکس و برای خاطر هر هدفی" است .حتی اهدافی چون جاه طلبی و کینه توزی.

و درست از همین جاست که مشکل پیش می آید.

جنگی که مدنظر امام خمینی(ره) هست، درواقع همان "حرب" هست. اما بدلیل آنکه از حدود 400 الی 500 سال قبل در واژگان ما از "حرب" به "جنگ" تعبیر شده، ایشان از این کلمه استفاده کرده اند.

در حقیقت، اینطور نیست که جنگ همیشه بد باشد، و صلح همیشه خوب. بلکه در مواردی جنگ از صلح بیشتر حائز اهمیت است. در همه ی مواقعی که تنها جنگیدن سبب دفاع از دین و بقاء انسان و انسانیت است، صلح دیگر معنایی ندارد. چنانکه در فرازی از  زیارت عاشورا یک آرزویی را اینگونه بیان می داریم:سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. از خدا طلب میکند تا توفیق جنگ کردن با هرکه با امامش سرجنگ دارد ؛ و دوستی با هرآنکس که دوست ِ امام خویش است، را به او عطا کند.

و این جنگی که ما در 8 سال دفاع مقدس داشتیم از همین نوع جنگ است که در درجه ی بسیار بالاتری نسبت به صلح قرار دارد. و همانطور که در تاریخ هم ثبت شد، سبب بقاء اسلام و بشریت بود.

پس این ورژن "جنگ" از هر صلحی برای جهان مفیدتراست.

پس با شنیدن این جملات از امام راحل و مفاهیمی از این قبیل، سر خودتان را بالا بگیرید و فخر کنید به اینکه جنگی را به جهان صادر نموده اید که سبب بقاء دین و نوع انسان می شود.

پی نوشت:

پوستر، کاری بسیار زیبا از آقای سید محمدرضا میری


آمریکا در نگاه امام (ره)

اخیرا از قول آقای هاشمی گفته شده است که:« امام هم حتی با شعار مرگ بر آمریکا مخالف بود.»
لازم می دانم اینجا برای آقای هاشمی یادآوری نماییم که: بله. حق با شماست. اما!

 اما، امامی که بنا به فرموده ی شما با مرگ بر آمریکا مخالف بود، 4 خصلت برای آمریکا برشمرد که هریک به مراتب بدتر از مرگ بر آمریکا ست!


1- شیطان بزرگ

(اگر شیطان را رجم می کنند؛ شیطان بزرگ را چه می کنند؟)

2- ام الفساد

(مادر فساد دنیا! آمریکا یک تمدن ربوی را بنا کرد. حال، آیا امامی که قائل به اسلام بود، یک "تمدن ربوی" را نفی نکند؟ )

3- تروریست بذات

(آمریکا تحقق حکومتی ست که ذاتش، تروریست است. و بر خون بومیان آمریکا بنا شده)

4- استکبار جهانی
(وقتی می گویی : الله اکبر؛ یعنی، خدایا! تنها و تنها تو هستی که شایسته ی تکبری؛ آیا کسی که مقام کبر و استکبار دارد و خود را جای خدا می گذارد، مرگ گفتن ندارد؟)



در فهم عدالت!


کاش میشد نام این وبلاگ را تغییر داد به اسم "عدالت اجتماعی" !

اما نه! چه فایده دارد؟! 

در تمام زندگیت از این اصل مهم دین، تنها نامش را آموخته ای! حال  امروز هم می خواهی تنها با یک تغییر نام، مثلا عدالت خواه بشوی؟!

کدام عدالت؟! کدام عدالت طلبی؟!

نمی دانم چه شد؛ و از کجا شروع شد؛ فقط می دانم بحدی این واژه مرا شیفته ی خود ساخته که حتی در ماه مبارک هم بیشتر از هر چیز به آن می اندیشم!

عدالتی کامل و جامع، در تمام ابعاد و شئون آن!

این، درست همان حلقه ی مفقوده ی زندگی ماست!

امر به معروف و نهی از منکر هم که ذیل همین عدالت مطرح می شود، دنیایی دارد برای خودش، بس وسیع و مترقی!

اما از این دنیای به این بزرگی، به کوچکترین بخش آن اکتفا کرده ایم. هر وقت این واژه به گوشمان می خورد، بلافاصله ذهنمان به انواع معروفات و منکرات فردی و فرهنگی خطور می کند.

اما آیا واقعا این فرع مهم دینی، تنها محدود و محصور به همین دایره ی تنگ است؟! آیا عدالت به این معنای فردی،  تنها دلیل ِ آغاز قیام خونین حضرت ابا عبدالله علیه السلام با خانواده و با بهترین اصحابش بودند که از آن به قیام برای احیای امر به معروف و نهی از منکر یاد کردند؟!

امر به کدام معروف و نهی از کدام منکر؟

آیا غیر از این بود که فرمود: حرف های من در دلهای شما اثر ندارد، چون شکمهای شما پرشده است از مال حرام!

آیا جز این بود که تا آخرین لحظه حاضر نشد دست بیعت با خلیفه ی فاسد ببندد؟

قیام برای چه بود؟ امر به کدام معروف ، و نهی از  کدام منکر؟!

قیام برای معروفی که تنها نمودش، بی حجابی و سایر منکران فرهنگی و فردی است؟


چه بود آن عدالت ، و آن امر به معروف و نهی از منکری که لازم بود برای تحقق آن هرآنچه را که از دنیا برای یک انسان نصیب است، فدا کند!

امر به معروفات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی... و نهی از منکراتی از این قبیل!

ایمان دارم که کسی که حتی از نماز ها و روزه ها و دیگر فروع دینش چنان لذت وصف ناشدنی می برد، اگر طعم واقعی عدالت طلبی را نچشیده باشد، هنوز طعم دینداری را نچشیده!

آنقدر که این چشیدن این معنا، لذت بخش است!


پی نوشت:

من همواره به خلوص و صفاى بسیجیان غبطه مى‏خورم و از خدا مى‏خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجى‏ام.... ملتى که در خط اسلام ناب محمدى - صلى الله علیه و آله و سلم - و مخالف با استکبار و پول پرستى و تحجرگرایى و مقدس نمایى است، باید همه افرادش بسیجى باشند

خلاصه کلام، اگر بر کشورى نداى دلنشین تفکر بسیجى طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم.

پیام تشکیل بسیج دانشجویی و طلاب، صحیفه نور ج 21 صفحه 53



تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى صلى الله علیه و آله و سلم اسلام ائمه هدى علیهم‏السلام اسلام فقراء دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم‏آور محرومیت‏ها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایه‏دارى مدرن و کمونیسم خون‏آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بى درد و در یک کلمه اسلام امریکایى باشد. هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است...

پیام به هنرمندان ، صحیفه نور ج 21 صفحه 32



.... امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‏ ها و مرفهین بى‏درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‏ اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده‏ اند مى‏بوسم؛  .... و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض مى‏کنم: خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلبها و چشمان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است و شراره کینه انقلابى‏تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مى‏دانیم که کشور ما در حال جنگ و انقلاب سختیها و مشکلاتى را تحمل کرده و کسى مدعى آن نیست که طبقات محروم و ضعیف و کم درآمد و خصوصاً اقشار کارمند و ادارى، در تنگناى مسائل اقتصادى نیستند؛ ولى آن چیزى که همه مردم ما فراتر از آن را فکر مى‏کنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت کرده‏ اند که تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل‏ شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت‏.ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته‏اند که مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست؛
گزیده ی پیام امام به مناسبت پذیرش قطعنامه 598